روزهای آخر
نفس مامانی امروز که ٢٨ اسفنده رفتم پیش خانم دکتر مهجوری که تاریخ دقیق زایمانو بهم بگه .. هم استرس داشتم هم بی تاب به دنیا اومدنت بودم و هم راستشو بخوای خییییلی میترسم از عمل زایمان همش دلم میخواد دست بابایی توو دستام باشه وقتی عملم میکنن.. یعنی میشه اجازه بدن ؟؟؟؟ یکی دیگه از قشنگترین روزهای زندگیم معلوم شد چه روزیه ... ٥ فروردین ١٣٩٣ که جیگرطلامو میبینم . آآآآآآآآآآآخ جووووووووووووون از الان دارم صدم ثانیه ها رو هم میشمارم تا روز ٥ فروردین برسه . فعلا بای بای مامانی . خیلی خسته شدم از صبح آخه هزار ماشالله سنگین شدی دیگه توو دل مامانی قربونت برم. ...
نویسنده :
مامان
15:23